سلام. یکی از سوال های چالش برانگیز در زندگی جوانان همین سوال است، “چرا مسلمانم؟”. سؤالی که گاه به خاطر رودربایستی پنهان می شود، گاهی به صورت‌هایی تغییر یافته ابراز می‌شود و گاهی هم دست نخورده مطرح می‌شود. من هم به دنبال جواب به صفحه ای عربی رسیدم که مطالب را دور هم جمع کرده و خلاصه ای ارائه داده بود. ترجمه‌اش را با کمی تغییر اینجا می‌نویسم. امیدوارم مفید واقع شود.
یک نکته: استاد جوانی داشتیم که می‌گفت اهل کتاب تا بخشی از توحید (مثلا وجود خدا و بعضی صفات) همراه ما هستند و بعد جدا می‌شوند، مذاهب دیگر هم در نبوت و گاه امامت با ما مشترکاتی دارند و بعد از ما جدا می‌شوند و ما شیعیان، در این عقاید مشترک می‌توانیم از تلاش‌های آنان (مثل تلاش‌های فرهنگی و علمی) کمک بگیریم و استفاده کنیم. به نظر اشتباه نمی‌رسد، با در نظر گرفتن اینکه: استفاده نباید کورکورانه باشد.

چرا مسلمانی؟

باید ایمان مسلمان از سر اطمینان و رضایت کامل عقلی باشد که شکی در آن راه نیابد. چون اسلام تقلیدی کورکورانه نیست، مثل برخی ادیان و مسلک ها که به پیروانشان می‌گویند: چشمانت را ببند و مرا پیروی کن… اسلام به اهلش آرامش قلب، شادی روح و رضایت عقل بخشیده است چراکه دین راستین خدا که هیچگونه باطلی به آن راه ندارد اسلام است.

دعوت همگانی

مسلمان از دینش راضی‌ست چون: اسلام دین خداست؛ تمامی پیامبران خدا به آن دعوت‌کرده‌اند؛ از زمان پدر بشریت، حضرت آدم، و یک یک انبیاء پس از او تا حضرت محمد صلی الله علیه و آله، که پس‌از رشد عقل بشری آمد. رشدی که حاصل آمدن پیامبران پی‌درپی به سوی انسان و انباشته‌شدن تجارب تاریخی است.

آرامش روحی و روانی

و همچنین به خاطر: تناسب این دین عالی با فطرت انسان و پاسخگویی‌اش به نیاز های مادی و روحی او و همخوانی‌اش با عقل او در عقاید، اعمال عبادی، اخلاق، معاملات و تمام دستوراتش.

آرامش عقلانی

و همینطور به خاطر اینکه: این دین با چیزهایی آمده که عقل های سالم تاییدش می‌کنند و یا درک‌شان برای‌شان مقدور است؛ و با چیزی نیامده که به طور کل عقلا محال باشد. بر خلاف سایر ادیان که با باطل و خرافات و توهمات مخلوط گشته‌اند.

یقینی فزاینده

به این خاطر است که مسلمان ایمانش روز به روز زیاد می‌شود؛ هرچه دانش پیشرفت کند و علوم نو شوند و کشفیات ظاهر شود، ایمان مسلمان به این دین بزرگ افزوده می‌شود. هر کشف علمی مؤیدی برای دین اسلام می‌آورد و متناسب با اسلام است. همانگونه که خداوند بلند مرتبه می‌فرماید: به زودي نشانه‏ هاي خود را در اطراف جهان و در درون جان‌شان به آن‌ها نشان مي‏‌دهيم تا آشكار گردد كه او حق است، آيا كافي نيست كه او بر همه چيز شاهد و گواه است. (فصلت، ۵۳)

و می فرماید: و ما اين كتاب (آسماني) را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز است، و مايه هدايت و رحمت و بشارت براي مسلمانان است. (نحل، ۸۹)

پس هر آنچه در اطراف ماست باعث می‌شود مسلمان با سری بر افراشته و با صدایی بلند بگوید: من مسلمانم؛ چون هرآنچه هست به صحت اسلام و عظمتش گواهی می دهد.

و خداوند داناتر است.

منبع

جمع‌بندی

مسلما یکی از مواردی که می‌توان در این زمینه به آن اشاره کرد، قرآن و اعجازات مختلف پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم است که متاسفانه در این مقاله به آن اشاره نشده بود. جای دیگر مطلبی در این باب خوانده‌ام (شنیدن درمورد قرآن از عرب زبان‌ها چه شیرین است!) سعی می‌کنم اگر آن مقاله را دوباره پیدا کردم ترجمه‌ای از آن قرار دهم.

پاسخ به صحبت‌هایی پیرامون این مقاله

«آنچه در این متن خوانده‌اید ترجمه‌ای از مقاله‌ای عربی‌ست و سعی کرده‌ام مهارت ترجمه‌ام را در آن به‌کار گرفته باشم. ژرفای دین مبین اسلام دارای سطوح مختلفی‌ست که در این مقاله به یکی از آن‌ها پرداخته‌شده و در فرصت‌های دیگر می‌توان به جوانب عمیق‌تر اسلام پرداخت. شاید همین سطح‌بندی دینی جامع را برای مخاطبان مختلف آماده ساخته.
از آن‌جا که خالق دانش و آفریننده‌ی دین یکی‌ست، هر نکته از علم مؤیدی‌ست بر همان حقیقتی که هدف دین نیز دستیابی به کمال آن است. در زندگی اکنون ما هم این موضوع تایید می‌شود. البته ممکن است نظراتی پیدا شوند که ظاهری مخالف دین دارند، اما تنها نظر اند و نه علم یقینی و حتی نظریه‌پردازان هم بر سر آن‌ها اتفاق ندارند.
آنچه تاکنون درموردش به «یقین» رسیده‌ایم تناقضی با تفکرات دینی و اسلامی نداشته‌است و البته هیچ‌گاه نخواهد داشت چون خالق یکی‌ست. لذا مفید است اگر جایی تناقضی را احساس می‌کنیم تفکرات اسلامی را با عمق بیشتر و از منابع غنی‌تری پیگیری کنیم و همینطور اندیشه علمی را نیز با قوت بیشتر در جان خود بپرورانیم.


1 دیدگاه

علی ربانی · 2 اردیبهشت 1399 در 10:28

سلام
آنچه در این متن خوانده‌اید ترجمه‌ای از مقاله‌ای عربی‌ست و سعی کرده‌ام مهارت ترجمه‌ام را به‌کار گرفته باشم. ژرفای دین مبین اسلام دارای سطوح مختلفی‌ست که در این مقاله به یکی از آن‌ها پرداخته‌شده و این مراحل عمیق‌تر اسلام را نفی نمی‌کند. اینکه علوم با تفکرات اسلام تنافی داشته باشند گزاره صحیحی نیست. چراکه خالق دانش و خالق دین یکی‌ست، پس چگونه تفاوتی مشاهده شود؟ در واقعیت هم همین اتفاق افتاده، ممکن است نظریاتی پیدا شوند که ظاهرا مخالف دین‌اند، اما تنها نظریه‌اند و نه علم یقینی؛ که حتی نظریه‌پردازان هم بر سر آن‌ها اتفاق نظر ندارند.
آنچه تا کنون درموردش به «یقین» رسیده‌ایم تناقضی با تفکرات دینی و اسلامی نداشته‌است و البته هیچ‌گاه نخواهد داشت. لذا مفید است تفکرات اسلامی را با عمق بیشتر و از منابع غنی‌تری پیگیری کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder